برای دیدن محتوای سایت روی دکمه دسته بندی کلیک بفرمایید
کاربرگ و آزمون درس هفدهم فارسی ششم دبستان وصیت : توصیه - نصیحت عطا : بخشش چنان خوانده ام که چون بزرگمهر ،حکیم برادران را وصیت کرد: در جایی خوانده ام که بزرگمهر حکیم به برادران خودش توصیه کرد تشکچه : تشک کوچک / مکتب خانه نوعی مدرسه که در قدیم بچه ها در آن درس میخواندند / مجنون : دیوانه / غوغا : هياهو - سر و صدا کوفتن : کوبیدن / لطف طبع : لطافت اندیشه / کوبه وسیله ای که با آن روی در می کوبند مدعی : ادعا کننده قانع : رازی / مرا چیزی بیاموز : به من چیزی بیاموز / خُلق : خوی و منش / فلک : وسیله ای چوبی که طنابی در وسط آن قرار دادند و کف پای بی ادبان و مجرمان را به آن بسته و با چوب میزدند و تنبیه می کردند / آویخته آویزان / چشمش به اشک نشست : اشک در چشمانش جمع شد پُر گفتم از خود : زیاده از خود تعریف کردم / معرفت : شناخت / محفل : مجلس به کلمات زیر با دقت توجه کن. زشت ، نیکو
درسنامه درس هفدهم (ستاره ی روشن)فارسی ششم دبستان
واژه نامه درس هفدهم(ستاره روشن)
بهشت یابید : به بهشت بروید
كتب : : کتاب ها
نزدیک وی می آمدند : نزد او می آمدند
اگر روزگار یابم : اگر زنده بمانم
آخر الزمان: زمانی که نزدیک به قیامت است.
نخستین : اولین
گروم : ایمان بیاورم
روی : در این جا به معنی چهره
نمودی : نشان دادی
عيب مكنيد : عیب کسی را نگویید
عَزوَجَل : عزیز و بزرگوار
زینهار : آگاه باش
پارسا : پرهیز گار
کردار : رفتار
دروغ زن : دروغ گو
ارچه : اگر چه
حرمت : احترام
اطاعت: حرف شنوی کردن - پیروی کردن
راست گفتن پیشه گیرید: همیشه راستگو باشید
زاد: در این جا سن - زمان عمر
گواهی: در این جا به معنی شهادت
ستوده : نیک – ستایش شده
گران: در اینجا به معنی محکم و سنگین
بهره: سود
خوی : اخلاق
بزرگتر: در اینجا به معنی بهترین
دریغ نداشتی : محروم نکردی، مضایقه نکردی ،نگذاشتیمعنی درس ستاره ی روشن
که در کتب خوانده ام که آخر الزمان پیغامبری خواهد آمد نام او محمد مصطفی (ص) :در کتاب ها خوانده ام که در آخرالزمان پیامبری می آید که نام او محمد مصطفی (ص) است
اگر روزگار یابم، نخست کسی من باشم که بدو گروم: اگر در آن زمان زنده باشم اولین کسی خواهم بود که به او ایمان می آورد
شما هم فرزندان خویشتن را چنین نصیحت کنید تا بهشت یابید: شما هم به فرزندان خودتان این توصیه را بکنید تا به بهشت بروید
حكما و علما نزدیک وی می آمدند و می گفتند که ما را از علم خویش بهره دادی و هیچ چیز دریغ نداشتی تا دانا شدیم : حکیمان و دانشمندان نزد او می آمدند و به او میگفتند که به ما از علم خود سود رساندی و چیزی را برای ما کم نگذاشتی تا ما آگاه شدیم
ستاره روشن ما بودی که ما را راه راست نمودی: برای ما مانند ستاره ی روشنی بودی که راه درست را به ما نشان میدادی
ما را یادگاری ده از علم خویش: به ما از دانش خود یادگاری بده
گفت : وصیت کنم شما را که خدای عزوجل به یگانگی شناسید گفت: به شما توصیه میکنم که خداوند عزیز و بزرگوار را یگانه بدانید
و وی را اطاعت دارید و بدانید که کردار زشت و نیکوی شما میبیند: و از دستورات او اطاعت کنید و بدانید که کارهای خوب و بد شما را میبیند
و آن چه در دل دارید میداند و زندگانی ما به فرمان اوست : و هر چه در دل و فکر خود داشته باشید میداند و زندگی شما در دست اوست
نیکویی گویید و نیکوکاری کنید که خدای عزّوجل که شما را آفریده برای نیکی آفریده : سخن خوب بگویید و کارهای نیکو انجام دهید زیرا خدای عزیز و بزرگوار شما را برای انجام خوبیها آفریده
و زینهار تا بدی نکنید و از بدان دور باشید که بد کننده را ،زندگانی کوتاه باشد : و هوشیارباشید که بدی نکنید و از آدمهای بد نیز دوری ،کنید زیرا کسی که در زندگی بدی میکند عمر درازی نخواهد داشت
و پارسا باشید و چشم و گوش و دست از حرام و مال مردمان دور دارید:و پرهیزگار باشید و چشم و گوش دست خود را از کارهای حرام و مال مردم دور نگه دارید.
راست گفتن پیشه گیرید که روی را روشن دارد : راست گو باشید که راست گویی باعث نورانی شدن چهره میشود
و مردمان راست گویان را دوست دارند و راست گوی هلاک نشود: و مردم هم انسان راست گو را دوست دارند و انسان راست گو از یادها نخواهد رفت
و از دروغ زن دور باشید که دروغ زن ارچه گواهی راست دهد نپذیرند :و از دروغگویان دوری کنید زیرا دروغگو اگر راست هم بگویید کسی حرف او راقبول نمی کند
و مردمان را عیب نکنید که هیچ کس بی عیب نیست: و عیب جویی مردم را نکنید که هیچکسی نیست که بدون عیب باشد.
هر که از عیب خود نابینا شد نادان تر مردم باشد: هر کسی که عیب خود را نمی بیند از همه نادان تر است
و خوی نیک بزرگتر عطاهای خدا است عَزّوجل : اخلاق خوب بزگترین بخشش خداوند عزیر و بزرگوار است.
و از خوی بد دور باشید که بند گران است بر دل و بر پای: از اخلاق بد دوری کنید که مانند زنجیر سنگینی است که بر دل و یا پای انسان بسته شده باشد
همیشه بدخو در رنج بزرگ باشد و مردمان از وی به رنج : انسان بداخلاق همیشه هم خود را رنج می دهد و هم دیگران را
نیکو خوی در هر دو جهان ستوده است : انسان خوش اخلاق در هر دو جهان مورد ستایش است
و هر که از شما به زاد بزرگتر باشد وی را بزرگ تر دارید و حرمت او نگاه دارید: هر که از نظر سن و سال در میان شما بزرگ تر است به او ارزش بدهید و احترامش را نگه دارید.معنی واژگان درس آوای گنجشکان
نکات دستوری درس
خوی نیک ، خوی بد
راستگو ، دروغگو
این کلمات مخالف یکدیگر هستند آوردن دو کلمه به معنی متضاد موجب زیبایی و لطافت سخن میشود شاعران و نویسندگان برای زیبایی متن و سخن خود از کلمات متضاد استفاده می.کنند تضاد باعث تلاش بیشتر ذهن میشوند و درک مفاهیم را ساده تر میکند:
مانند: گدای نیک انجام به از پادشاهی بدفرجام (سعدی)
کلمه های نیک انجام و بدفرجام مخالف یکدیگر هستند.
هر چه زود برآید دیری نپاید (سعدی)
کلمه های زود و دیر مخالف هم دیگر هستند.
درگذشته گاهی در جمله ها از حرف اضافه( را) به جای «به» استفاده شد. مانند:
برادران را وصیت میکنم.
وصیت کنم شما را .